نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...
رهبر معظم انقلاب در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس:

ملت روز جمعه سیلی سختی به چهره استکبار می‌زند

حضرت آیت الله خامنه‌ای حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره‌های قبل دانستند و فرمودند: در کنار مسئله حضور مردم، رأی به نامزدهای صالح نیز مهم است.

به گزارش شیرازه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم و خانواده های معظم شهیدان و ایثارگران، حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره‌های قبل دانستند و با اشاره به اهمیت بسیار زیاد حضور گسترده مردم در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، تأکید کردند: به لطف الهی، ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سخت تری از 22 بهمن، به چهره استکبار خواهد زد و عزم و اراده مستحکم خود را به رخ دشمن خواهد کشید تا جبهه استکبار بداند که در مقابل این ملت، کاری از پیش نخواهد برد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به تبلیغات پرحجم و گسترده چندین ماهه رسانه های جبهه استکبار برای دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات مجلس افزودند: در همه دنیا، انتخابات پرشور، مظهر زنده بودن یک ملت و عزم و اراده راسخ آنان است، بنابراین در هر کشوری که حضور مردم در انتخابات گسترده باشد، نشانه هوشیاری ملت و همراهی آنان با نظام خود است.

ایشان با اشاره به درصد پایین مشارکت مردم امریکا در دوره های مختلف انتخابات ریاست جمهوری در سالهای اخیر، خاطرنشان کردند: این میزان مشارکت، با حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و همچنین انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست و هدف تبلیغات پرحجم رسانه های جبهه استکبار نیز، گرفتن این حضور پرشور و گسترده از ملت ایران است.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آن چیزی که از لطف الهی احساس می کنم و احتمال قوی می دهم، این است که ملت ایران در انتخابات روز جمعه، سیلی سخت تری به چهره استکبار خواهد زد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: دلهای مردم و هدایت آنها به دست خداوند متعال است و هنگامی که دل ملت، مسئولان و دلسوزان کشور با خدا باشد، پروردگار نیز راه را باز و توفیق را نصیب خواهد کرد و به فضل الهی، این توفیق روز جمعه نصیب ملت ایران خواهد شد.

ایشان با تأکید بر اینکه حضور در انتخابات، حقیقتاً ضربه محکمی به چهره استکبار است، افزودند: آنچه در انتخابات بسیار مهم است، حضور گسترده مردم است، زیرا هرچه حضور مردم بیشتر باشد، مجلسی تواناتر و شجاع تر و با پشتوانه محکم تشکیل خواهد شد و چنین مجلسی خواهد توانست صدای آحاد مردم را با قدرت به گوش دنیا برساند.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته در کنار مسئله حضور مردم، رأی به نامزدهای صالح نیز مهم است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره های قبل ارزیابی و تأکید کردند: حساسیت این دوره از انتخابات به این علت است که جبهه استکبار همه تیرهای خود را بر ضد ملت ایران، خرج کرده و به تیرهای آخر رسیده است، بنابراین مردم باید بایستند و عزم و اراده خود را به رخ دشمن بکشند تا جبهه استکبار بداند که در مقابل این ملت نمی تواند مقاومت کند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اظهارات صریح و علنی سردمداران جبهه استکبار مبنی بر اعمال فشار و تحریم برای خسته و دلسرد کردن ملت ایران، افزودند: امریکا، غرب و صهیونیسم می خواهند مردم ایران را از حرکت در راهی که منجر به بیداری عمومی دنیای اسلام شده و به صورت یک الگو درآمده است، باز دارند و به ملتهای دیگر بگویند، ملت پیشرو ایران دلسرد شده و این الگو شکست خورده است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: اما عجیب است که بعد از گذشت بیش از 30 سال و حتی افزایش فشارهای سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی و امنیتی، ملت ایران، شاداب تر، زنده تر، با استقامت تر و مصمم تر از هر زمان دیگری است.

ایشان خاطرنشان کردند: راهپیمایی 22 بهمن امسال و حرکت عظیم مردم در پشتیبانی از نظام اسلامی، یک سیلی به صورت استکبار بود زیرا دشمنان ملت ایران آرزو دارند، گروهک هایی را به خیابان بیاورند تا بر ضد نظام اسلامی شعار دهند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تظاهرات مردم اروپا بر ضد دولتهای خود افزودند: خوابی که دشمن  برای ملت ایران دیده بود، اکنون برای خودشان تعبیر شده و این پیروزی ملت ایران است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: ملت ایران، با وجود همه فشارها و حتی به شهادت رساندن دانشمندان جوان کشور، اجازه نداده است توطئه های جبهه استکبار به نتیجه برسد.

ایشان در ارزیابی جامع از شرایط کشور خاطرنشان کردند: امروز ملت ایران در همه ابعاد، با یک نگاه راهبردی، در حال حرکت رو به جلو است و از هر زمان دیگری نیز مصمم تر و سرحال تر است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شادابی و نشاط نسل جوان کنونی افزودند: شهدا، که عموماً از نسل جوان بودند، اکنون به یک الگوی با عظمت برای جوانان و آحاد مردم تبدیل شده اند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با ذکر نمونه هایی از جوانان الگو در تاریخ اسلام بویژه حضرت امام حسن عسگری (ع) و حضرت امام جواد (ع)، خاطرنشان کردند: شهدا به عنوان الگوی نسل جوان و آحاد مردم، ناظر به سرنوشت و اعمال ملت ایران هستند و هر اقدام و حضوری که موجب حرکت پرشتاب تر در مسیر رو به جلو کشور شود، قطعاً موجب خرسندی روح امام بزرگوار و روح شهدا خواهد شد.






پيام رهبر معظم انقلاب به كنفرانس بین‌المللی خلع سلاح

 

رهبر معظم انقلاب:

ما كاربرد سلاح‌ شیمیایی و سلاح میكروبی را حرام می‏دانیم

 

 

تنها مجرم اتمی جهان اینك به دروغ خود را مدعی مبارزه با گسترش سلاح اتمی معرفی می‌كند در حالیكه یقیناً هیچ اقدام جدی در این مسیر صورت نداده است و هرگز صورت نخواهد داد.

 

بخشي از متن پیام رهبر انقلاب اسلامی كه توسط دكتر علی‌اكبر ولایتی در افتتاحیه این كنفرانس قرائت شد، به این شرح است:

 

بسم ‌الله الرحمن الرحیم

 

به شما میهمانان محترم كه در اینجا گرد آمده‌اید خوشامد می‌گویم. مایه خرسندی است كه جمهوری اسلامی ایران امروز میزبان اجلاس بین‌المللی خلع سلاح است، به امید آنكه از فرصت فراهم آمده استفاده كرده، نتایج ماندگار و ارزشمندی را كه از گفتگو و مشورت با یكدیگر به دست می‌آورید، تقدیم جامعه‌ی بشری نمائید.

 

اتم‌شناسی و علوم هسته‌ای یكی از بزرگترین دستاوردهای بشری است كه می‌تواند و باید در خدمت رفاه ملت‌های جهان و رشد و توسعه‌ی همه‌ی جوامع انسانی باشد. گستره‌ی كاربرد علوم هسته‌ای طیف وسیعی از نیازهای پزشكی، انرژی و صنعتی را پوشش می‌دهد كه هر یك از اهمیت شایسته‌ای برخوردار است. به این دلیل می‌توان گفت كه فنآوری هسته‌ای جایگاه برجسته‌ای را در حیات اقتصادی به خود اختصاص داده است و با گذر زمان و افزایش نیازهای صنعتی، پزشكی و انرژی به طور فزاینده‌ای اهمیت آن بیشتر خواهد شد و به همین میزان، تلاش برای دستیابی به انرژی هسته‌ای و بهره‌گیری از آن نیز افزایش می‌یابد. ملّت‌های خاورمیانه كه مانند دیگر ملّت‌های جهان تشنه‌ی صلح و امنیّت و پیشرفت‌اند حق دارند كه با بهره‌گیری از این فنآوری، جایگاه اقتصادی و موقعیّت برتر نسل‌های آتی خود را تضمین كنند. شاید یكی از اهداف غبارآلود كردن فضا در مورد برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران این است كه مانع از توجه جدی ملت‌های منطقه به این حق طبیعی و ارزشمند خود شوند.

 

طَرفه آنكه، تنها مجرم اتمی جهان اینك به دروغ خود را مدعی مبارزه با گسترش سلاح اتمی معرفی می‌كند در حالیكه یقیناً هیچ اقدام جدی در این مسیر صورت نداده است و هرگز صورت نخواهد داد. اگر ادعای مبارزه با گسترش سلاح هسته‌ای آمریكا دروغ نبود، آیا رژیم صهیونیستی می‌توانست ضمن خودداری از پذیرش مقررات بین‌المللی در این زمینه به ویژه ان.پی.تی، سرزمین اشغال شده‌ی فلسطین را به زرادخانه‌ای مبدل سازد كه انبوهی از سلاح‌های هسته‌ای در آن ذخیره شده است؟

 

نام اتم به همان میزان كه بیانگر پیشرفت دانش بشری است، متأسفانه یادآور زشت‌ترین واقعه تاریخ و بزرگ‌ترین نسل‌كشی و سوء استفاده از دست آورد علمی انسان نیز است. هر چند كه كشورهای متعددی اقدام به تولید و انباشت سلاح هسته‌ای كرده‌اند كه فی‌نفسه می‌تواند مقدمه‌ی ارتكاب جرم تلقی شده و صلح جهانی را شدیداً در معرض تهدید قرار داده است، اما فقط یك دولت مرتكب جرم اتمی شده است. تنها دولت ایالات متحده آمریكا است، كه ملت مظلوم ژاپن در هیروشیما و ناكازاكی را در جنگی نابرابر و غیر انسانی مورد هجوم اتمی قرار داد.

 

اصرار این دولت‌ها بر نگهداری، افزایش و گسترش توان تخریبی این سلاح‌ها، كه هیچ كاربردی جز ارعاب و ترور دسته‌جمعی و ایجاد امنیت كاذب، مبتنی بر بازدارندگی ناشی از نابودی تضمین‌شده همگانی نداشته و ندارد، استمرار كابوس هسته‌ای جهان را به دنبال داشته است. منابع خارج از شمار اقتصادی و انسانی در رقابت غیر عقلانی هزینه شده‌اند تا هر یك از ابرقدرت‌ها توان خیالی پیدا كنند كه بیش از ده هزار بار رقیبان خود و سایر ساكنان كره خاكی منجمله خودشان را نابود كنند. بی‌دلیل نیست كه این راهبرد بازدارندگی مبتنی بر نابودی تضمین‌شده متقابل، یا دیوانگی نام گرفته است.

 

 

جا دارد كه كنفرانس بین‌المللی خلع سلاح، ضمن بررسی خطرهای تولید و انباشت سلاح هسته‌ای در جهان، بطور واقع‌بینانه راهكارهایی را برای مقابله با این تهدید علیه بشریت ارائه كند تا بتوان گامی جدی در مسیر پاسداری از صلح و ثبات به پیش نهاد.

 

به اعتقاد ما افزون بر سلاح هسته‌ای، دیگر انواع سلاح‌های كشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میكروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی می‌شوند. ملت ایران كه خود قربانی كاربرد سلاح شیمیایی است، بیش از دیگر ملت‌ها خطر تولید و انباشت این گونه سلاح‌ها را حس می‌كند و آماده است همه‌ی امكانات خود را در مسیر مقابله با آن قرار دهد.

 

ما كاربرد این سلاح‌ها را حرام، و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفه‌ی همگان می‌دانیم.

 

سیدعلی خامنه‌ای

 






فضائل و کرامات امام رضا

فضائل و کرامات امام رضا

شخصیت ملکوتی و شامخ علمی و زهد و اخلاق حضرت رضا علیه السلام و ا عتقاد شیعیان به او سبب شد که نه تنها در مدینه بلکه در سراسر دنیای اسلام به عنوان بزرگترین و محبوبترین فرد خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترین پیشوای دین بشناسند و نامش را با صلوات و تقدیس ببرند. چونان نیاکان وارسته اش، از مقام علمی والایی برخودار بود، تا آن جا که وی را عالم آل محمد لقب داده اند. بیست و چند سال بیش نداشت که در مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله به فتوی می نشست. علمش بی کران و رفتارش پیامبر گونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام می گردید. کسی را با عمل و سخن خود نمی آزرد، تا حرف مخاطب تمام نمی شد سخنش را قطع نمی کرد. هیچ حاجتمندی ر ا مأیوس باز نمی گرداند. در حضور مهمان به پشتی تکیه نمی داد و پای خود را دراز نمی کرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان می نشست و غذا می خورد. شبها کم می خوابید و قرآن بسیار می خواند. اکثر شبهایش را از سر شب تا صبح بیدار بود . شبهای تاریک در مدینه می گشت و مستمندان را کمک می کرد. در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس زندگی می کرد. نظافت را در هر حال رعایت می فرمود و عطر و بخور بسیار به کار می برد. عادتا جامه ارزان و خشن می پوشید ولی در مجالس و برای ملاقاتها و پذیرائی ها لباس فاخر در بر می کرد. غذا را اندک می خورد و سفره اش رنگین نبود. در هر فرصت مقتضی، مردم را به وظائف خود آگاه می کرد.

Introduction:

 

Imam Reza was born on Zulqadih 11, 148 A.H. His father was the seventh Imam and his mother was a very virtuous lady called Najmeh. He was called “ Ali” after his grandfather’s name. According to the history, there were other nicknames for him too. Among them the most noticeable ones are “Abol-Hasan”, “Reza”, “Sabir”, “Razi”, and “Fazil”. When he was 35, Imam Kazim (his father) became martyr and then he took the control of the Muslims’ affairs. The period of his Imamate was about 20 years and it was along the three kings of Abbasid dynasty. “Harroon” and his two sons “Amin” and “ma’moon” who were the most influential kings of this era. Their political policies were full of tyranny and deceits. They followed this policy while facing Prophet’s family and Shi’ites to prevent the potential rebels of the believers of the innocent Imams, against them. Adhering to this policy, they respect Imam Reza a lot. They handed over the garden of “Fadak”, the Shi’ites were granted highly, valued status. However; Imam was totally aware that it was nothing but a trick and the reason was that his followers were controlled. Imam Reza spent the most of his life in Medina and a great deal of attention was paid to him by the Muslims. “Abu Saraya” Rising was formed under the shadow of Imam’s guidance aimed at the overthrow of the Abasid and enforcing of Imam Ali’s progeny. Adhering to their tricky policy the Abasids could suppress that revolt. However; his followers had been identified for many years as the followers of Imam Ali’s progeny and the enemies of the Abasids in Mecca, Yemen, and Basra. This public attention and the other movements directed by Imam Reza and Alavians (the followers of Imam Ali) made Ma’moon to arrange a plot. This would mean that he forced Imam Reza to move from Medina to Khorasan so that he could observe him closely, besides he could disintegrate the Shi’ites. Being an obligatory invitation and no desirable at all, Imam left for Cufah and Basra. However; he was stopped by the Abasid Caliph and the next destinations had to be Basrah, Ahwas and Fars. Imam Reza went to Khorasan in 201 (AH). He was welcomed dearly in accordance with Ma’moon’s command, in Marv. At the beginning it appeared that Imam was going to be appointed as the Caliph. Having rejected the idea, Imam was threatened to accept Ma’moon’s heir presumptive. Imam Reza’s life, which was after the scientific movement of Imam Baqir and Imam Sadiq, was the age of the Islamic scientific progress. The spirit of the Islamic school of thought was well known every where. However; Imam Reza was the most outstanding scientist ever existed in that era. There have been historical documents, which are indicative of many scientific discussions between Imam Reza and the great religious figures of that era. On his birthday, we pray to God that this honorable Imam whose shrine is our sanctuary in this world would set the things so that our sins would be forgiven.

The shrine complex of Riza was developed on the site of the eighth Imam's grave, in what was at the time of his death in 817 the small village of Sanabad. In the tenth century the town acquired the name Mashhad, 'Place of Martyrdom' (used for any burial place of a muslim martyr), and became the most sacred site in Persia.

Although the earliest dated structure bears an inscription from the early fifteenth century, historical references indicate buildings on the site prior to the Seljuk period, and a dome by the early thirteenth century.

Following periods of alternating destruction and reconstruction, including the sporadic interest of Seljuk and Il-Khan Sultans, the largest period of construction took place under the Timurids and Safavids. The site received substantial royal patronage from the son of Timur, Shah Rukh, and his wife Gawhar Shad and the Safavid Shahs Tahmasp, Abbas and Nader Shah.

Under the rule of the Islamic Revolution, the shrine has been expanded with new courts (Sahn-e Khomeini, Sahn-e Jumhuriyet Islamiye), a library and an Islamic university. This expansion in effect reverses the 'beautification' project of Pahlavi Shahs Riza and Muhammed Riza, in which all structures adjacent to the shrine complex were cleared to form a large green lawn and circular boulevard, isolating the shrine from its urban context.

The tomb chamber is located underneath a golden dome, with elements dating back to the twelfth century. The chamber is decorated with a tilework dado dating from 612/1215, above which the wall surfaces and a muqarnas dome were executed in mirror work in the nineteenth century. Shah Tahmasp gold-plated the tomb dome, which was previously decorated with tile. The gold of the dome was lost to Ozbeg raiders and subsequently replaced by Shah Abbas I during his renovation project begun in 1601.

Various other chambers surround the tomb, including the Dar al-Siyada and Dar al-Huffaz, both commissioned by Gawhar Shad. These two chambers provide transition between the tomb chamber and her congregational mosque, situated on the southwest side of the complex.

Pope considers the domed chamber of Allahvardi Khan as probably 'the most perfect component of the shrine'. Lying to the east of the tomb, this octagonal chamber is articulated in two stories with bays, arches and galleries, effecting a modeled interior in deep relief. All surfaces are covered in the finest of Safavid tile mosaic, including the muqarnas-filled dome.

The assemblage of courts and buildings encircling the inner chambers includes the Mosque of Gawhar Shad, the Madrasa Do Dar, the Sahn-e Engelab or Sahn-e Atiq (the old courtyard), and the Sahn-e Azade or Sahn-e Jadid (the new courtyard). These are described in individual entries.

 

اعجاز عشق

شفايافته: ناصر احمدى گل
تاريخ شفا: يازدهم بهمن 1375
بيمارى: لالى
زبانش مثل چوب خشك شده بود. گامهاى مهيب ترس را هم آواز با ضربان قلبش مى شنيد. چشمانش از حدقه بيرون زده و به كنار جاده خيره مانده بود. در عمق تاريكى ، در كنار جاده، شبحى سفيد، چون گرگى نرم در هيبت انسان، برآيينه چشمان ناصر نقش بسته بود. در محل زندگى او، كمى پايين تر چنبره زده بود. او آروز مى كرد مى توانست همچون پرنده اى سبك بال، اين مسافت تا خانه را پرواز كند و از اين همه اضطراب رهايى يابد.
صداى موتور سيكلت در دشت مى پيچد و مرد را به شبح نزديكتر مى كرد. سكوت دشت ترس زنده مى كرد و نفس در سينه ناصر حبس شده بود. به چندمترى شبح كه رسيد تعجب كرد! به او خيره شد. باورش نمى شد. تمام توانش را به كار گرفت تا بر سرعت موتورسيكلت بيفزايد، اما ديگر رمقى نداشت. پلك بر هم نهاد و بعد از چند لحظه پرده از ديدگان مشوشش برداشت.
شايد خيالاتى شده بود، قلبش بشدت مى تپيد و مثل گنجشكى كه مى خواهد آزاد شود، خود را به قفس سينه مى كوبيد. رخ برگردانيد تا يقين پيدا كند كه آنچه بر او گذشته كابوسى بيش نبوده است. نه امكان نداشت، احمد بر ترك موتورش سوار شده بود. ناصر ترسيده بود، خواست احمد را پياده كند. اما دستش از ميان بدن احمد عبور كرد، گويى جسم او از مه تشكيل شده بود، ترس بيش از پيش بر او چيره شد.
كنترل موتورسيكلت از دستش خارج گرديد و او را نقش بر زمين كرد. تابوت بر روى دستها به جلو مى رفت همه سياه پوش بودند، چه كسى مرده بود؟ چرا همسر و فرزندان ناصر زار مىزدند؟ چرا برادرش نام او را با گريه صدا مى زد؟ با شتاب بيش آنها رفت. تلاش كرد كه برادر را در آغوش بكشد و آرام كند، اما گويى جسم او همانند احمد از مه تشكيل شده بود.
جنازه را براى شستشو به داخل غسالخانه انتقال دادند.
آه !! اين خود اوست يعنى ... يعنى ...
آب سرد را باز كردند، موج آب، او را به ساحل بيدارى كشاند. با سختى چشمانش را گشود، خود را روى تخت و در حصار سايه هايى يافت كه او را احاطه كرده بودند. سايه ها پررنگتر شدند. ناصر تكانى به خود داد كه برخيزد اما به سبب ضعف زياد نتوانست. برادر ناصر با حالى پريشان در آستانه در اتاق ظاهر شد، دوان دوان به سويش آمد و او را در آغوش كشيد و در حالى كه سعى داشت بر اعصابش مسلط شود، گفت: حالت خوبه داداش جون؟ بعد رو به سوى مشهدى على كرد و ادامه داد: خدا خيرت بده كه ناصر رو رسوندى به بيمارستان، واقعا متشكرم. نگفتى حالت چطوره داداش؟ ناصر تلاش كرد كه كلمه اى در پاسخ برادرش بگويد، اما هر چه كوشيد نتوانست. پزشك، برادر ناصر را به بيرون از اتاق دعوت كرد.
همسر ناصر كه بر روى يكى از نيمكتهاى كنار راهرو نشسته بود و مى گريست، با ديدن پزشك و برادر همسرش، از جا برخاست و به طرف آنها رفت و با بغض پرسيد: آقاى دكتر حال ناصر چطوره؟
پزشك كه سعى در آرام نمودن آنها داشت، گفت: حالش رضايت بخش است. تنها مشكلى كه وجود دارد اين است كه متأسفانه آقاى احمدى قدرت تكلم را از دست داده است. برادر ناصر با تعجب پرسيد: براى چه؟ دكتر گفت: علتش به درستى مشخص نيست، ولى احتمالاً بايد شوكى به ايشون وارد شده باشه كه در اين مورد متأسفانه كارى از دست ما ساخته نيست. و شما مى تونيد فردا بيمار رو به منزل ببريد.
با اين كه از آن حادثه چند هفته مى گذشت، ناصر نتوانسته بود خواب راحت داشته باشد. هر چه مى كوشيد به آن حادثه فكر نكند، نمى توانست. آن اتفاق چون كابوسى وحشتناك، آسايش را از او سلب نموده بود.
ناصر با چشمانى كم فروغ و گونه هايى بى رنگ، در كنجى از اتاق نشسته و در سكوت فرو رفته بود. غم بيمارى او را تا درگاه يأس پيش برده بود.
احساس دلتنگى ، قلبش را فشرد. زن سكوت حزن انگيز اتاق را شكست و گفت: ميگم ناصر، ما كه به خيلى از دكترا مراجعه كرديم و نتيجه نگرفتيم. برادرم با خانواده اش مى خوان برن مشهد به منم گفتن كه اگه مايل باشيم همراهشون بريم.
مرد نگاه غمبارش را به تصوير بارگاه منور حضرت رضا(ع) كه به ديوار نصب شده بود، انداخت. درخشش گنبد و گلدسته ها، نور عشق و اميد را در دل او روشن كرد، اشك در ديدگانش حلقه زد و عشق زيارت امام رضا(ع) بر دلش شعله ور شد. خنكاى پاييز، جاى خود را به سرماى زمستان داده بود. ابرهاى تيره آسمان را پوشانده و با تندى وزيدن گرفته بود، و سرما تا مغز استخوان نفوذ مى كرد.
در صحن حرم مطهر تعداد زيادى از زوار عاشق به چشم مى خوردند كه ذكرگويان داخل حرم مى شدند. باقى مانده برف شب قبل بر روى گنبد طلا جلوه زيبايى خاصى داشت. ناصر به همراه چند بيمار ديگر در پشت پنجره به انتظار نشسته بود. باد بر صورتش شلاق مى زد. كلاهش را تا روى ابروانش پايين كشيد و در خويش فرو رفت. چشمهايش مملو از اشك شده نگاه نيازمندش را به پنجره گرده زد. ناصر در حريم عشق و در جمع حاجتمندان، كعبه دلش را به زيارت نشسته بود. بغضش گشوده شد و در دل به ائمه(ع) متوسل گرديد.
او آرام مى گريست و در سكوت با تلاوت آيات قرآن از خداوند كمك مى خواست، و با آب ديده، دل را صفا مى داد.
هنگامى كه پلكها بر نگاهش پرده كشيد، آقايى سبزپوش در هاله اى از نور، در حالى كه شال سبز بر كمر داشت به سوى او آمد و با شيرينترين لحن فرمود: برخيز! طنين صداى آقا برتن خسته اش روحى تازه بخشيد. ناصر هيجان زده از جا برخاست، گويى نسيم رحمت وزيدن گرفته و گرد و غبار اندوه را از زندگى او زدوده، و به جاى آن شفا و شادى را به ارمغان آورده بود.
جشن آب و آيينه و گل و ريحان بود، فرشتگان چه زيبا ميزبانى مى كردند و دامن دامن گل سرخ محمدى برسر و روى زائران مى ريختند. رايحه عشق شامه ها را نوازش مى داد، و عاشقان به پراكنده در گلستان جاويدان رضوى ، با چشمانى پر ستاره، عنايت مولا را به نظاره نشستند.

 

 

 

 






گزارش تخلف
بعدی